امروز : جمعه, ۲۱ اردیبهشت , ۱۴۰۳
شهدای بابل پرچمدار صیانت از انقلاب و اسلام/ تاکید شهدا بر اطاعت از ولایت فقیه، دوری از اشرافیگری و خدمت به مردم
به گزارش بابل نوین به نقل از بلاغ،۲۲۲۲ اسفند در تاریخ ایران به نام افرادی است که با خون خود، انقلاب و اسلام را بیمه کردند، شهدایی که اکثرشان در عنفوان جوانی و به وقت ایثار، دست از همه علائق و دلبستگیهای خود کشیدند.
شاید این روز فقط در تقویم به یاد شهدا نامگذاری شد اما در حقیقت همه روزهای این مرز و بوم تا به ابد مدیون خون شهدا است و لحظه به لحظه زندگی ما باید به نام و راه این بزرگمردان تاریخ گره بخورد.
در این راه سراسر ایثار و عشق، شهرستان بابل با تقدیم ۱۷۴۴ شهید به اسلام و انقلاب، بهعنوان پایتخت شهدای شمالی کشور شناخته شده است، از این تعداد جوانان زیر ۲۰ سال بیشترین تعداد را به خود اختصاص دادند، جوانانی که پس از سالها و هنگامی که پای خانوادههایشان مینشینیم، شاهد خواهیم بود که پس همه نداشتنهاو حسرت نبودنشان، نم اشک و لبخندی مملو از عشق را برایشان به ارث گذاشتند.
آمار شهدای شهرستان بابل
جهت کاملتر شدن اطلاعات خوانندگان این گزارش آمار شهدای شهرستان بابل به تفکیک در جدول زیر قرار داده شده است.
در این گزارش به پاسداشت همه ۱۷۴۴ شهید شهرستان بابل، به اختصار نخستین شهید هر عرصه مبارزه را معرفی میکنیم:
-نخستین شهید انقلاب اسلامی
علیاصغر ناصری، فرزند آقاجان سال ۱۳۳۸ در امیرکلا دیده به جهان گشود، این طلبه شهید تا مقطع سوم راهنمایی تحصیل کرد و پس از آن به دلیل علاقه وافر به معارف دینی، وارد مدرسه علمیه “صدر ” بابل شد و در سایه تعلیمات دینی به مبارزه با طاغوت زمان پرداخت.
این روحانی جوان در ۱۹ دی سال ۱۳۵۶ بر اثر اصابت گلوله به ناحیه سر در قم به شهادت رسید و اکنون قطعه ۱۵ بهشت زهرا تهران آرامگاه ابدی این نخستین شهید طلبه است.
– نخستین شهید ۱۷ شهریور شهرستان بابل
شهید کریم صالحطبری فرزند غلامحسین سال ۱۳۳۴ و در خانوادهای پرجمعیت به همراه برادر دوقلویش شهید رحیم صالحطبری دیده به جهان گشود، این دو برادر در همان گهواره بیماری سختی گرفتند به طوری که دکترها از معالجهشان ناامید شدند و خانواده امیدی به زنده ماندن این دو کودک نداشتند اما در سرنوشت این دو شهادت نوشته شده بود که در کمال تعجب خانواده و به صورت معجزهوار بهبود یافتند، وی با حضور مداوم در جلسات قرآنی هفتگی که افراد شاخص مذهبی شهرستان بابل میگرفتند اندیشه اسلامی در شهید پرورش یافت و شهید بزرگوار در روز شانزدهم در راهپیمایی میدان قیطریه شرکت کرده بود در روز ۱۷ شهریور خود را به میدان ژاله رساند که با اعلام حکومت نظامی و تیراندازی ماموران ساواک گلوله به پاهای شهید اصابت کرد و بهعلت خونریزی شدید پیش از رساندن شهید به بیمارستان یا مکان امن به شهادت رسید.
– نخستین شهید ترور
شهید ابوالقاسم بزاز فرزند محمدحسین در سال ۱۳۳۱ در بابل متولد شد، وی در سقوط ساواک ایلام نقش مؤثری داشت و با محاصره کردن پادگان کرمانشاه، ارتش را تسلیم انقلاب کردند.
پس از تشریف فرمایی امام (ره) به ایران، ابوالقاسم که پس از مدتها پیرمراد خویش را یافته بود، محافظت از منزل ایشان را در قم به جان خرید تا مبادا گزندی از چشمان بد بر در و دیوار آن خانه برسد.
شهید بزاز در دی ماه سال ۵۷ عضو سپاه پاسداران آن دیار شد و بنا به درخواست خود از طرف سپاه به کردستان اعزام شد تا با سخنرانیها و تشکیل مجالس مباحثه و مجادله، انقلاب فرهنگی را در آن دیار گسترش دهد، ابوالقاسم سرانجام پس از عمری مبارزه و فعالیت در راه اعتلای اسلام و مکتب تشیع در روز ۱۰ خرداد سال ۱۳۵۹ هنگامی که در کیوسکی با فریبخوردگان بحث میکرد با انفجار مهیبی به شهادت رسید. رسید.
– نخستین شهید دفاع مقدس
شهید علیرضا ارسنجانی فرزند محمدرضا در سال ۱۳۳۹ بود که برای آزمون بزرگ شهادت پای به این جهان گذاشت، وی که به عضویت کادر نیروی دریایی ارتش پیوسته بود، در سال ۱۳۵۹ و تنها با ۲۰ سال سن بر اثر بمباران هوایی توسط رژیم بعثی عراق در خرمشهر به آرزوی دیرینه خود دست یافت، در قسمتی از وصیتنامه این شهید میخوانیم:
“نباید زیاد به فکر مادیات دنیا بود بلکه باید برای آخرت بیشتر کوشش کنیم و اصل مطلب در این دنیا همین است، آمدن ما به جهت امتحان بود، معنویات را باید دریابیم و کارهای آخرت را درست کنیم چون که این دنیا کاروانسرایی بیش نیست”.
– نخستین شهید مدافع حرم
شهید سیدرضا طاهرهریکندهای فرزند سیدکاظم در سال ۱۳۶۴ به دنیا آمد و نخستین شهیدی بابلی بود که در دفاع از حریم حضرت زینب(س) بانوی نمونه صبر به شهادت رسید.
این عضو سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، داوطلبانه برای اعزام به سوریه ثبتنام کرد و دوبار به سوریه و برای تقابل با داعش اعزام شد، بار اول ۲۱ آبان سال ۹۴ که ۴۸ روز طول کشید و بار دوم ۱۴ فروردین ۹۵ که پس از ۳۳ روز به فیض شهادت رسید.
این شهید والامقام بههمراه مدافعان مازندرانی لشکر ۲۵ کربلای مازندران در خانطومان سوریه در محاصره داعش قرار گرفتند و سرانجام ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۵ آسمانی و در گلزار شهدای روستای هریکنده به خاک سپرده شد.
مسئولان به دور از هرگونه اشرافیتگری راه شهدا را ادامه دهند
رئیس بنیاد شهید بابل در گفتوگویی با خبرنگار ما اظهار کرد: شهرستان بابل پیش از انقلاب به پشتیبانی آیتالله هادی روحانی تنها شهری بود که جرقه مبارزه را زد و مردم بابل قبل و بعد انقلاب بهعنوان مردمی انقلابی در سطح کشور شناخته شدند، از اینرو در زمان جنگ نیز با فرمان امامخمینی(ره) جز اولین شهرهایی بود حضور داشتند، عرصه مبارزه و پیشرو بودن جوانان انقلابی هنوز هم ادامه دارد، مانند دو شهید مدافع حرم این شهرستان که داوطلبانه به سوریه اعزام شدند.
بهرام لطیفی با تاکید بر ادامه راه شهدا افزود: اکنون که ما در دهه ۹۰ به سر میبریم باید ببینیم پس از شهدا چه کردهایم، پیام شهدا بهصورت خودجوش به جوانان رسیده و با برگزاری برنامههایی مانند یادواره شهدا شاهد هستیم نسل جوان بر این واقف است که شهدا کسانی بودند که گوش به فرمان نایب امام عصر خویش به سوی شهادت شتافتند و باید راه شهدا را برای آمدن آن امام ادامه دهند، برای افزایش این آگاهی ما وظیفه داریم با یادآوری دوران جنگ و مبارزه جوانان را پرورش دهیم، در این راه بنیاد شهید برگزاری جلسات گرامیداشت شهدا، اعزام معلمان و راویان دفاعمقدس به مدارس را ترتیب داد.
رئیس بنیاد شهید بابل ادامه داد: همانگونه که شهدای ما فارغ از دلبستگیهای دنیا بودند، خانواده آنان نیز هیچ درخواست و توقع مادی ندارند بلکه آنان خواستارند مسئولان راه شهدا را ادامه دهند، بهویژه ولایتپذیری، دینمداری و حجاب که در وصیتنامه شهدا مورد تاکید بود، خانواده شهدا اکنون از همه مسئولان و مردم میخواهند با خدمت به مردم و حمایت از نظام گوش به فرمان رهبری باشند و از ولایت اطاعت کنند، مسئولان باید فارغ از خطوط سیاسی به اصل ولایتمداری و مردممداری پایبند باشند زیرا این همان راه شهداست و دور از هرگونه اشرافیتطلبی راه شهدا را ادامه دهند.
این مسئول تصریح کرد: اگر امروز ما در امنیت، آرامش و آسایش زندگی میکنیم مدیون این شهدا هستیم، اگر نبودند شهدای ما در دوران انقلاب، دفاعمقدس و دفاع از حرم، امنیت سلب میشد، عدهای بلندگوی بیگانگان هستند و زیر سوال بردن ارزش شهدا لغلغه زبانش شده، اما بهتر است به کشورهای اطراف ما توجه کنند و ببیند ایران که در وسط این کشتارها قرار دارد چه امنیتی دارد.
وی افزود: شهدای ما فرشته نبودند مانند همه انسانها بودند اما به اعتقادات خود پایبند و بیشتر از سنو شرایط خود درک میکردند، ما حتی شهیدانی داشتیم که در ۱۶ سالگی به اندازه انسان ۴۰ ساله درکو شعور داشتند، وصیتنامه این شهدا را که مرور میکنیم به احادیث و روایات شباهت دارد، این از عمق باور و ایمانها به دین خبر میدهد، شهدای ما با مساجد بزرگ شدند در صورتی که اکنون حضور جوانان در مساجد کمرنگ شده و این مسئلهای است که باید در امورات فرهنگی به آن توجه کنیم.
لطیفی خاطرنشان کرد: جوانان دهه شصتی ما با این همه تهاجمات فرهنگی روبرو نبودند و در جنگ سخت با دشمنان مقابله کردند اما امروز جوانان دهه ۹۰ با انواع تهاجمات فرهنگی روبرو هستند و آن چیزی است که مقام معظم رهبری از چند سال قبل با عنوان شبیخون فرهنگی از آن یاد کردند، ولی مسئولان و مدیران فرهنگی همپای این تهاجمات حرکتی نکردند که در صورت اقدام آنان جوانان امروز ما از شهدا هم پیشروتر بودند، ما اگر حضور بخواهیم جوانان ثابت کردند حضورشان پررنگ است اما مسائل فرهنگی مهم است که به آن بیتوجهی شد.
رئیس بنیاد شهید بابل گفت: همه ما باید توجه کنیم که فقط در حد زبان بیان نکنیم هرچه داریم از شهدا داریم، باید عملکردمان نیز همراه با شهدا باشد و از اشرافیگری به دور باشیم، به آن چه شهدا با گذشت از جان خود برایمان به میراث گذاشتند عمل کنیم.
جوانان از مبارزان در صف اول دفاع مقدس بودند
محمدحسین منصف از رزمندگان دوران دفاع مقدس در گفتوگویی با خبرنگار ما اظهار کرد: رزمندگان شهرستان بابل دقیقا از همان نخستین روزهای جنگ به مناطق اعزام شدند، گروه ۱۷ نفره ما نیز به تهران رفت، پس از آموزشی کوتاه و شنیدن خبر آغاز جنگ، مهر ۵۹ به سرپلذهاب اعزام شدیم و اولین نماز صبح جنگی ما با تیمم و پوتین در کنار یک تانک منهدم شده عراقی در جلوی سپاه این شهر ادا شد.
وی افزود: در دوران جنگ همرزمان بابلی بیشماری را در مناطق جنگی دیدیم، شهیدان کاکا، نیما سرمد، محمدرضا زربیانی، محسن خردمندی، مهدی نصیرایی، علیامامی، نیاطبری، حمید رسولی، نورانیان، مصلحی، مهدی نیرومند و شهیدان عباسی، از عزیزانی بودند که من توفیق حضور در کنارشان را داشتم.
عضو سابق شورای شهر بابل ادامه داد: جوانان از مبارزان در صف اول دفاعمقدس بودند و بیشترین رده سنی حاضر در مناطق جنگی را جوانان تشکیل میدادند جوانان بین ۱۴ تا ۲۷ سال، فرماندهان تیپ و لشکرهای ما از همین جوانان بودند مانند فرمانده لشکر ویژه شهدا محمود کاوه که در ۲۶ سالگی شهید شدند و علی فردوس فرمانده بابلی که در ۲۲ سالگی یک تیپ را به درستی فرماندهی میکرد، البته پیرمردان و افراد سن بالا هم در جنگ حضور داشتند اما در کنار این جوانان، پا به سن گذاشتهها خود جوان شدند.
این نویسنده و راوی دفاعمقدس تصریح کرد: شهدای بسیاری در کنار ما آسمانی شدند اما شهید اصحابی رفتنش برایم بسیار تاثیرگذار بود، وی از بچههای سبزهمیدان بابل در عملیات والفجر چهار و در سنگر دو نفره ما در اثر انفجار و ترکش به سر به شهادت رسید، مغز این شهید بهصورت و لباسم پاشید، همان لحظه از چهره نورانیاش عکس گرفتم، نگار گرد و خاک و دود ناشی از انفجار صورتش را آرایش کرده بود و نورانی و زیبا شده بود.
منصف در پایان گفت: من افتخار داشتم از سال ۵۹ در جبههها حضور داشته باشم، از نخستین روزهای اعزام به سرپلذهاب، آزادسازی سوسنگرد، جبهههای مریوان، آزادسازی جاده نوسود پاوه، عملیاتهای والفجر، بیتالمقدس و بسیاری دیگر که در جوار شهدا بودم و نهایتا در سال ۶۲ به اسارت درآمدم، پس از هفت سال آزاد شدم اما حضور و دفاع در کنار شهدا برایم خاطره بسیار ارزشمندی است و به یاد همه آنهایی که در کنارم شهید شدند میگویم ما موظف به ادامه راه شهدا هستیم تا شرمنده آنها نشویم.
مسئولان خون شهدا را پایمال نکنند و گوش به فرمان رهبر باشند
حلیمه پورصالح همسر حسین آسال نخستین شهید جانباز بابل در گفتوگو با خبرنگار ما اظهار کرد: شاید درک این مسئله برای جوانان سخت باشد اما زمانی که من با شهید آسال آشنا شدم، ایشان جانباز ۷۰ درصد و قطع نخاع بودند، بهخاطر دارم روزی که بهخواستگاریام آمد با خود گفتم همه خواستگارانم سالمند و میتوانم راحت ازدواج کنم اما دوست دارم برای رضای خدا ایثار و با ایشان ازدواج کنم.
وی افزود: زندگی با یک جانباز ۷۰ درصد انتخابی کورکورانه نبود و آگاهانه ایشان را انتخاب کردم و زندگی بسیار آرام و موفقی را هم داشتیم زیرا ایشان از لحاظ اخلاقی بسیار تک بودند، اگرچه سواد آنچنانی نداشتند اما از لحاظ اخلاقی و رفتاری بسیار والا بودند، دوستی با همسایه، کمک به مستمندان، سفرهدار بودن و احترام به والدین از خصوصیات بارز ایشان بود.
این همسر شهید ادامه داد: ایشان از همان ابتدای ازدواج تا سال ۷۰ حتی در کارهای خانه نیز به من کمک میکردند اما از سال ۷۰ دو کلیهشان تا ۵۰ درصد از کار افتاد و دیالیز میشدند، اوایل ماهیانه بود و بعد بهصورت هفتگی شد و در روزهای آخر عمرشان یک روز در میان، در اواخر سال ۷۲ در بیمارستان بستری شدند، سینه ایشان را سوراخ کردند و از این طریق دیالیز میکردند، آنجا بود که فهمیدم از همان اوایل ازدواج درد پهلو داشتند، ایشان که عاشق حضرت زهرا(س) بودند به مانند ایشان درد میکشیدند، دو سینهشان که سوراخ شد دیگر نمیتوانستند کاری کنند و میگفتند خدایا مرگ مرا برسان که سرانجام پس از ۲۰ روز بعد این دعا در پنجم شهریور ۱۳۷۳ به شهادت رسیدند.
وی تصریح کرد: من زندگیم را دوست داشتم و زندگی در کنار شهید هم مانند همه زندگیها بود اما وقتی ایشان درد میکشید فقط از خانم زهرا(س) یاری میگرفتم، اگرچه ایشان پیش من هیچ وقت ناله نمیکردند آنقدر صبر و تحمل داشتند، شش سال گلوله در نخاعشان بود اما صبور بودند، روزی که برای عمل به تهران رفتیم من از ترس میلرزیدم اما ایشان از مرگ ترسی نداشت و با لبخند از من خداحافظی کردند.
پورصالح یادآور شد: اگرچه ایشان در سال ۷۳ شهید شدند اما من باور دارم که شهدا همواره زندهاند، شهید آسال آرزو داشتند مرا به سفر مکه بفرستند، اما پس از شهادتشان بود که من خواب میدیدم که خوشحالند و میخندند، تا اینکه پس از مدتی تدارک سفر مکهام با وجود سختیو در عین ناباوری چیده شد، آنجا بود که دلیل خوشحالی شهید را فهمیدم و دریافتم ایشان هنوز هم حضور دارند.
وی در بیان خصوصیات اخلاقی شهید افزود: ایشان به برپایی جلسات شهدا و روضه بسیار اهمیت میدادند و نمازجمعهشان هیچ وقت ترک نمیشد، حتی روزهایی که نمنم باران میآمد در حالی که استفاده از موتور برایشان ضرر داشت باز به نماز جمعه میرفتند، همه این ویژگیهای اخلاقی بود که زندگی در کنار ایشان را برایم شیرین کرد، شبهایی بود که ما شاید نانو چایی خالی میخوردیم اما احساس ناراحتی نمیکریم چون زندگی بسیار ساده و آرامی داشتیم، شهید مردی بود که از دیدن اشک من ناراحت میشد و از خوشحالی من شاد.
این همسر شهید خاطرنشان کرد: همانگونه که ما هنگام انتخاب بهترینها را انتخاب میکنیم، خداوند هم گلچین میکند، شهدا گلهایی هستند که خداوند آنها را آفرید، شهید آسال هم وقتی رفتند همه آشنایان و اقوام از خلاءشان میگویند.
وی ادامه داد: شهداو جانبازان زمانی که پا به عرصه دفاع گذاشتند با خدا معامله کردندو اگر حالا کسی بر آنان خرده میگیرد نباید به حرفشان توجه کرد، البته در آن زمان کمتر کسی بود که بر شهدا خرده بگیرد.
همسر شهید آسال تاکید کرد: اگرچه بیتوجهیهایی بود اما شهید هیچ وقت توقعی نداشت، حتی وقتی برای تهیه فیلم به خانهمان آمدند، مخالفت کردند و گفتند دوست ندارم فیلم بگیرید، فقط بری مهمانی بیایید و نمیخواست در دید مردم باشد، انتظاری هم نداشت.
وی با تاکید بر ولایتمداری افزود: شهید ارزش بسیاری برای ولایتفقیه قائل بودند، ابتدا امامخمینی(ره) و پس از آن مقام معظم رهبری، آن موقع که امام از دنیا رفتند، نمیدانید چه کار میکردند، یک روز برای امام گریه میکردند، پس از آن هم حاضر بود برای رهبر جان بدهد، جانبازی که دو ماه برای امامحسین(ع) سیاه به تن میکرد به شدت ولایتی بود، اکنون نیز اگر شهید در قید حیات بودند از مسئولان میخواستند گوش به فرمان رهبری باشند، وضع مسئولان ما، کارها و ناحقیهایی که دارند میکنند اصلا درست نیست.
پورصالح در پایان ضمن اشاره به لزوم ادامه راه شهدا گفت: شهدا خون دادند، برای دین و اسلام رفتند اما این وضعیت حجاب در جامعه جواب خون شهدا نیست و خیلی از مسئولان خون شهدا را پایمال کردند، ما انتظار داریم مسئولان از دین، قرآن، نظام و رهبری حمایت کنند و در راه پاسداری از نظام خسته نشوند.
به گزارش بلاغ، جوانان و رزمندگان هنگامی که اسلام، کشور و هموطنان خود را در خطر دیدند، در ذهن بزرگ خود بساط حساب و کتاب راه نینداختند و خالصانه جان خود را در طبق اخلاص گذاشتند، آنان به اصطلاح در راه خدا کشته شدند اما همواره زندهاند، نگاه پر از حرف آنان در قاب عکس تا همیشه به ماست که برای حفاظت از میراث آنان که به قدر خونشان تمام شد چه میکنیم، وای بر ما اگر آنان نگاه را از ما بردارند و ما شرمنده شویم.
انقلاب , بهرام لطیفی , روز شهید , شهدا , شهرستان بابل , شهید ابوالقاسم بزاز , شهید سیدرضا طاهرهریکندهای , شهید علیرضا ارسنجانی , شهید کریم صالحطبری , علیاصغر ناصری , گزارش بابل نوین , ولایت فقیه
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.