امام علی (ع) می فرماید
۞ هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است. ۞
Thursday, 2 May , 2024
امروز : پنج شنبه, ۱۳ اردیبهشت , ۱۴۰۳
شناسه خبر : 69267
  پرینتخانه » مذهبی تاریخ انتشار : 13 آبان 1396 - 12:54 | | ارسال توسط :

گوشه‌ای از زندگی‌نامه شهید علوی

به گزارش بابل نوین،شهید یوسف علوی در سال۱۳۴۶ در شهرستان تکاب متولد شد، بعد از دو سال همراه با خانواده اش به شهرستان ارومیه عزیمت نمود. سپس به تحصیل ادامه داد و به اخذ دیپلم نائل آمد.ضمن تحصیل همواره در انجمن اسلامی مدارس فعالیت داشت و مدت سه سال در پایگاههای ارومیه به صورت بسیجی […]

به گزارش بابل نوین،شهید یوسف علوی در سال۱۳۴۶ در شهرستان تکاب متولد شد، بعد از دو سال همراه با خانواده اش به شهرستان ارومیه عزیمت نمود. سپس به تحصیل ادامه داد و به اخذ دیپلم نائل آمد.ضمن تحصیل همواره در انجمن اسلامی مدارس فعالیت داشت و مدت سه سال در پایگاههای ارومیه به صورت بسیجی خدمت نمود. بعد از اخذ دیپلم در مرکز تربیت معلم شهید مطهری خوی، در رشته عربی تحصیل کرد و در رشته قضائی به صورت غیر متمرکز پذیرفته شد.

شهید در یک خانواده فرهنگی بزرگ و تربیت شد، جوانی بسیار پرهیزکار و باایمان بود. هر چند او جنگ را تحمیلی و نابرابر می خواند، اما معتقد بود که این جنگ یک امتحان الهی است و عاشقانه فریاد برمی آورد: می خواهم به جبهه بروم و جانانه جان را فدای جانان نمایم، تا خود را از قید اجسام پست مادی و دنیوی برهانم و از قفس سینه و تن بیرون آیم.

آن همه عشق و علاقه ای که در راه دفاع مقدس اسلام و ناموس وطن داشت، به شهید مجال آن را نداد که از نتیجه دانشگاهی باخبر باشد. راه امام حسین(ع) را انتخاب نمود و این راه را بر تمام مقامهای مادی و زودگذر جهان فانی ترجیح داد، تا اینکه در اواسط اسفند ماه ۱۳۶۵ به جبهه های نبرد اعزام شد و در تاریخ۱۳۶۶/۱/۲۲ در منطقه عملیاتی جنوب در عملیات کربلای ۸ منطقه شلمچه بر اثر اصابت ترکش دشمن به درجه رفیع شهادت نائل گردید و در باغ رضوان ارومیه به خاک سپرده شد.

فرازی از وصیت نامه شهید علوی

بسم رب الشهداء و الصدیقین
«و لا تحسبن الذین قتلوا فى سبیل ا… امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون»
«مپندارید کسانی که در راه خدا کشته می شوند مرده اند، بلکه زنده اند و در نزد خدایشان روزی می خورند.»
(سوره مبارکه آل عمران آیه ۱۴۸)
با سلام و درود فراوان حضور منجى عصر صاحب الزمان مهدى موعود(عج) و با درود به نایب بر حقش امام خمینى و با سلام حضور ارواح مطهر شهدا على الخصوص شهید چمران، شهید مهدى و حمید باکرى و شهید علیرضا علوى.
پروردگارا، خداوندا، تو را سپاس بیکران که نعمت حیاتم در این دوران را دادى. سبحانا تو را سپاس که نعمت داشتن چنین رهبرى را عطا فرمودى. خداوندا تو را سپاس می گویم که به من توفیق حضور در این مکان مقدس را دادى. خداوندا تو را شکر که ما را در دامان چنین پدر و مادرى به پاکى قطره هاى باران و خون شهیدان به دنیا آوردى. پروردگارا تو را سپاس که به من آگاهى دادى تا بتوانم اگر لیاقت داشته باشم راه سعادتم را بیابم. خداوندا نمی دانم با چه زبانى ترا شکر کنم و نمی دانم با چه قدرتى اطاعتت کنم.
پروردگارا تو را سپاس که به من این شعور و فهم را دادى که تو را بشناسم و در برابر عظمت و شکوه تو همه چیز و همه کس قاصرند و هیچ چیز توانائى بیان عظمت تو را ندارد.
پروردگارا، آنقدر گناه و معصیت دارم که خجالت می کشم با تو صحبت کنم. گناهانی که به عدد سنگریزه هاى بیابان. معبودا بار گناهانم آنقدر سنگین است که مرا زمینگیر کرده و نمی گذارد قدمى به سوى تو بردارم. بارالها حب دنیا و حب نفس چنان در اعماق وجودى من نفوذ کرده که مجال دیدن حقایق و واقعیتها را ربوده است. هر چقدر از این گناهان بشمارم باز کم است. به حدى است که اشک چشمانم را در دیدگانم خشک و قلبم را کدر و تیره و تار کرده است. پروردگارا با وجود این خمخ معصیت فقط به تو پناه می برم زیرا می دانم که غفاری و ستاری،‌ رحمانی و رحیمی.
و سخنى با امت حزب ا… مگذارید این منافقان و ضدانقلابیون، عبدا… بن ابی ها هر چه می خواهند پشت سر انقلاب واسلام و قرآن بگویند. نفسشان را در جا قطع کنید. این بی حجاب ها را اجازه وارد شدن به مکانهاى مقدس چون مزار شهدا و مساجد و … را ندهید. با همه شان مبارزه کنید و در انتظار فرج باشید.
سخنی با پدر و مادر عزیزم. آقا جان و آنا جان، در شهادتم صبر و استقامت کنید. ایمانتان را از طرق مختلف (قرآن، حدیث، دعاها و منبرها و…) قوى کنید و مبادا به شیطان اجازه دهید که شما را فریب دهد وو شما را به گفتن حرفها و انجام کارهائی که از پدر و مادر شهید ناشایست است اصلاً از یک مسلمان به دور است وادارد. می دانید که چه چیزها را می گویم. مخصوصاً به شما آقا جان.
انشاءا… در روز حساب اگر وجهى داشتم و روسیاه نبودم شفاعتتان خواهم نمود انشاءا… .
و شما اى خواهرانم و تو ای حسین جان، با اینکه من با شماها خیلى بد بودم و رویم نمی شود اصلاً از شما حلالیت بگیرم ولى امیدوارم مرا بخشیده باشید. از تمام کسانی که با آنها در ارتباط بودم و سر و کار داشتم و کسانی که دینی بر گردنم دارند حلالیت می طلبم.
الهى العفو، الهى العفو، الهى العفو
به امید پیروزى اسلام بر کفر جهانى و آزادى قدس شریف و کربلاى عزیز
خدایا،خدایا، تا انقلاب مهدى(عج)، خمینى را نگه دار
بنده گناهکار یوسف علوى

۱۳۶۶/۱/۱۹

باشگاه خبرنگاران جوان

 

 

به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : ۰
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.