امام علی (ع) می فرماید
۞ هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است. ۞
Saturday, 27 April , 2024
امروز : شنبه, ۸ اردیبهشت , ۱۴۰۳
شناسه خبر : 71176
  پرینتخانه » فرهنگ و هنر تاریخ انتشار : 29 آبان 1396 - 19:34 | | ارسال توسط :

انبیاء آمده‌اند تا قوه تعقل انسان را تحریک کنند

«تمام ادیان دینی یک حرف داشته و همگی با عقل سر و کار دارند. سعادت از طریق وحی و عقل به دست می‌آید و این دو یک صراط هستند؛ به این معنا که اگر کسی از عقل شروع کند به وحی می‌رسد و اگر کسی از وحی شروع کند، به خواهد رسید.»

به گزارش بابل نوین،آیت‌الله محقق داماد روز دوشنبه (۲۹ آبان‌ماه) در همایش «مفهوم حکمت در ادیان توحیدی» که همزمان با روز جهانی فلسفه در موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران با حضور جمعی از استادان فلسفه و کشیش‌ها و اسقف‌های دین یهود و مسیحیت برگزار شد، با بیان اینکه دین و تعقل در ادبیات ما سابقه طولانی ندارد، اظهار کرد: خیلی از اندیشمندان و فلاسفه این دو را از هم کاملا مستقل و بی‌ارتباط می‌دانند و می‌گویند در مقابل هم قرار دارند و برخی نبوت و دیانت را مکمل عقل می‌دانند و معتقدند انبیاء آمده‌اند تا آنچه را عقل بشر به آن دست نمی‌یابد را به کمال برسانند. یکی از حکماء معاصر درباره این مفهوم می‌گوید عقل آدمی انسان را تا خانه انبیاء می‌رساند و ادامه راه باید با عقل و شریعت صورت بگیرد.

وی خاطرنشان کرد:‌ در آیه ۱۰ سوره ملک، خداوند گفت‌وگوی جالبی را مطرح می‌کند و با بیان این حقیقت می‌خواهد بگوید که عقل و تعقل در کنار هم قرار دارد. مفهوم این آیه این است که گروهی را می‌خواهند به جهنم ببرند و یک گفت‌وگویی در این مسیر رخ می‌دهد و آن این است که مگر کسی نیامد که شما را راهنمایی کند. آن‌ها می‌گویند که راهنمایی آمد، ولی ما تکذیب کردیم و در ادامه می‌گویند چه عقل و چه دیانت را انتخاب می‌کردیم، در نهایت به نجات و سعادت می‌رسیدیم؛ اما تفسیر من این است که از این دو هر کدام را بگیریم، در نتیجه باید به سعادت برسیم.

این استاد حکمت و فلسفه یادآور شد: ما اگر تعقل کنیم، به سراغ خداوند می‌رویم و اگر دیندار باشیم، باز هم به سراغ عقل می‌رویم. چگونه می‌شود که انسان دیندار به سراغ عقل برود و این یعنی چه؟ برداشت من این است که ۲۷ مورد در قرآن مجید انسان را به تعقل و تفکر وامی‌دارد. در نهج‌البلاغه نیز همین مسئله مطرح شده است که پیامبران برای چه آمده‌اند. اگر عقل انسان را به نتیجه می‌رساند، برای چه انبیاء آمده‌اند؟ گاهی تعقلات را غبار می‌گیرد و نقش انبیاء در این رابطه بسیار مهم است.

محقق داماد تصریح کرد: در برخی از احادیث هم شنیده می‌شود که اگر تعقل کنید، در نهایت به سوی دین می‌روید. عابد بی‌حیا بی‌عقل است. ملاصدرا در مقدمه یکی از کتاب‌های خود می‌گوید ما به پیامبران ایمان آوردیم نه به خاطر اینکه آن‌ها معجزات الهی داشتند و شق‌القمر کردند و یا مُرده را زنده کردند، بلکه به خاطر عقل است و تعلیمات آن‌ها با عقل سازگار بود. به همین خاطر است که به آن‌ها ایمان آوردیم.

وی در ادامه در جمع‌بندی صحبت‌های خود گفت: حکمت و تعقل هم معنا است. در آیه دهم سوره ملک آمده است که سعادت از طریق وحی و عقل رخ می‌دهد و این دو یک صراط هستند و به معنای این است که اگر کسی از عقل شروع کند به وحی می‌رسد و هر کسی هم که از وحی شروع کند به عقل خواهد رسید.

بالا رفتن سطح عقل ما را به سطح تولید نزدیک‌تر می‌کند

در این همایش «ابراهیمی دیانی»، استاد فلسفه درباره رابطه بین علم و عقل و با بیان اینکه  با بالا رفتن سطح عقل، سطح توحیدی نیز بالا می‌رود، گفت: ادیان همگی یک حرف دارند و تمام ادیان با عقل سروکار دارند. هر عقلی هدفی دارد و هر مومنی به هر دینی که باشد نیز برای خود هدفی دارد. ما اگر بخواهیم معلومات بشر را به طور خلاصه مطرح کنیم، در پنج موضوع خلاصه می‌شود که عبارتند از: خدا، طبیعت، مکان، زمان، عدد/ریاضیات. اگر یکی از این پنج مورد گرفته شود، علم بی‌معنا می‌شود.

وی یادآور شد: باید ادیان را با عقل تخصصی بشناسیم و مورد بررسی قرار بدهیم. تمام ادیان توحیدی هستند. اگر برخی از آن‌ها از راه خارج شده‌اند، این بحث دیگری است. ما اگر توحید را دنبال کنیم در نهایت تمام ادیان با هم آشتی می‌کنند. درک وحدت بسیار سخت است، چرا که انسان کثرت‌گراست و به دلیل همین کثرت است که دچار خیالات و اوهام می‌شود. اگر سطح عقلانیت بالا برود، بسیاری از این نزاع‌ها پایان می‌یابد. اگر با عقلانیت پیش برویم، نه در ادیان و نه در دین اسلام هیچ‌کس به جان هم نمی‌افتد چون عقل و حکمت نیز شکستی نیستند. هر چه سطح عقل بالاتر برود، حقیقت در تمام ادیان بیشتر درک می‌شود.

در مسیحیت مکتب شفاهی و کتبی دو منبع معرفی حکمت است

در این مراسم کشیش «نرسیسیان»، یکی از کشیش‌های خلیفه‌گری ارامنه‌ تهران در رابطه با مفهوم حکمت و فلسفه در مسیحیت گفت: انسان فطرتا ارزش‌باور و ارزش‌محور است و براساس این ارزش‌ها زندگی را سمت و سو می‌دهد. ارزش‌ها جهت دهنده راه انسان هستند و در زندگی انسان برای تحقق هدف‌ها و جهت‌هایی که دارد تلاش می‌کند.

وی یاد آور شد: در زندگی روزمره برخی برای خود و برخی برای دیگران زندگی می‌کنند و اگر کسی به دنبال این گونه اهداف در زندگی نباشد، او را به گونه‌ای دیگری می‌بینند؛ اما خداوند می‌فرماید انسان در زندگی نه باید به دنبال هدف خود و نه هدف دیگران باشد، بلکه فقط باید به دنبال هدف الهی و خاص خداوند باشد. در کلام خدا ترس از خداوند آغاز حکمت معرفی شده است. واژه ترس ترسیم دهنده حالت خاصی است. وقتی از چیزی می‌ترسیم، حالت خاصی از حیات را به نمایش می‌گذاریم و از این رو حکمت امری متفاوت از دین نیست. حکمت بالاتر از تکلیف درسی است و در آن به دنبال ارزش‌هایی هستیم که نیازمند یک زندگی حقیقی است.

وی گفت:‌ از نظر مسیحیت برای رسیدن به مفهوم حکمت، دو منبع وجود دارد؛ یکی منبع کتبی است و دیگری شفاهی. منبع کتبی همان کلام خداوند است و منبع شفاهی همان عالم طبیعت است. منبع حکمت ساز عبارتند از کلام خدا و تعقل در مشاهدات عالم.

منبع:ایسنا

به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : ۰
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.